10 بهمن 1399
برو با کفتران خود خوش باش
دیگر از راه دور با حسرت اسمتان را صدا نخواهم کرد
سر سجاده مثل مادر خود یارضا یا رضا نخواهم کرد
مادرم گفته التماس دعا من فقط گفته ام که محتاجم
تو یقینا شنیده ای من هم هیچ کس را دعا نخواهم کرد
مگر عقلم کم است پر بزنم مگر عقلم کم است در بزنم
تو مرا از خودت نخواهی کرد و منم با تو تا نخواهم کرد
برو با کفتران خود خوش باش من بیچاره چون کلاغم که
آسمان سفید مشهد را با حضورم سیا نخواهم کرد
آره زیباست بچه آهو من کریهم سیاهم و زشتم
میروم گم شوم از اینجا که حقتان را ادا نخواهم کرد